عکس آرشیوی بهار...
#قسمت_اولجریان ما دو نفر از اولشم رفاقتی بود، قرار نبود عشقی بشه ماجرا، ولی شد! 😅
یهو به خودم اومدم دیدم ای دل غافل! ناغافل عاشقش شدم تموم شده رفته، اونم نه از این عشقای معمولی، از اون دو آتیشه هاش! 😍
میترسیدم حرفی بزنم و بگه حرمت رفاقتو بد شکستی! بگه این رسم دوستی و رفاقت نبود، قرار نبود بی منظور بگیم و با منظور بگیری...
برای همینم سکوت کرده بودم که سکوتم بهتر بود انگار! 🙃
یادم نیست سرِ چی اما یبار حرفمون شد و بدم حرفمون شد، هرچقدرم که به روم نمینمیآوردم باز من عاشقش بودم، بهم برخورده بود، قهر کردم!
زنگ زد و رد تماس دادم، پیام داد و خوندم و بی جواب گذاشتم؟ جونش به لبش رسیده بود انگار، پیام داد:
-یه دقیقه وقت داری تصمیمتو بگیری و جوابمو بدی، وگرنه همه چی از نظر من تمومه! /:
غرور از یه طرف و ترس از دست دادنشم از یه طرف دیگه یقه ی دلمو گرفته بودن، اما ترسه قوی تر بود انگار!
یه دقیقه بعد که گوشیم زنگ خورد از ترس این که زود قطع کنه فورا جوابشو دادم
+ چیه؟ چیزیم مونده که بارم نکرده باشی؟ 😒
خندید
- نه، خوشم اومد تهدیده خوب اثر کرد! 😂
حرصم گرفته بود. تا گفتم خداحافظ داد زد
- قطع نکنی، حرف دارم باهات!
چیزی نگفتم
- نمیخوای چیزی بگی؟ 🙄
لااقل بلندتر نفس بکش بفهمم قطع نکردی بی انصاف!
خنده م گرفت
- باشه. حرف نزن، من میگم! ببین من هرچی فکر میکنم نمی فهمم چه حرف بدی زدم و چرا قهر کردی باهام، ولی بابتش ازت معذرت میخوام و دلم میخواد که ببخشیم... (:
لبخندم عمیق تر شد
- و در ضمن میخوام یه قانون بذارم از این به بعد واسه قهرات و اونم اینه که حتی اگه قهر هم بودی حق نداری جوابمو ندی و سکوت کنی و منو توی برزخ رفتن و موندنت بذاری، چه جواب پیام باشه و چه جواب تلفن و چه رو در رو، حق نداری بی جواب و منتظرم بذاری، مفهومه؟! 🤨
چشمام گرد شد
+ اون وقت این کجاش قهره؟
#قسمت_بعدی#پست_بعدی...
...